کد مطلب:313344 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:283

پیکر امیرالمؤمنین علی مظلومانه تشییع شد
علی علیه السلام در حیاتش، با شب سر و كار داشت؛ در مرگش نیز چنین بود: شب هنگام ضربت خورد، شب از دنیا رفت، و شب به خاك سپرده شد. آیا شب از روز بهتر است؟!



[ صفحه 50]



مشیعین جنازه ی علی علیه السلام، فرزندانش بودند و یكی دو تن از یارانش، و جنازه در نقطه ای مجهول به خاك سپرده شد. در این هنگام دوست با وفای علی علیه السلام، صعصعه، جلو آمد و دستی بر قلب خود نهاد و با دستی دیگر كفی از خاك قبر برداشت و بر سر ریخت و بگفت: پدر و مادرم فدایت یا امیرالمؤمنین علیه السلام، خوشا به حالت یا ابوالحسن، پاك آمدی و پاك زیستی و پاك رفتی!

استقامتی بی نظیر داشتی، در جهان توانا بودی، آنچه خواستی انجام دادی، در سودای با خدا سود بردی و به دیدار حق نایل گشتی، خدایت با خوشرویی از تو استقبال كرد و ترا در پناه خود جای داد، فرشتگانش گرداگرد تو در حركت آمدند.

ای ابوالحسن، تو به مقامی رسیدی كه برادرت، مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، رسیده بود، هم اكنون در كنار او قرار گرفتی، و از جام سرشار و لبریز حق سیراب شدی، از خدا می خواهم كه بر ما منت گذارد، تا پیرو تو باشیم و راه ترا بپوییم، با دوستانت دوست باشیم و با دشمنانت دشمن، و از خدا می خواهم كه ما را در زمره ی دوستانت محشور گرداند.

یا امیرالمؤمنین علیه السلام، تو به مقامی رسیدی كه كسی بدان مقام نرسید، و ایمانی داشتی كه دیگران چنین ایمانی نداشتند، تو در راه خدا در پیشگاه برادرت، مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، جهاد كردی و در راه اقامه ی دین بزرگ و كوششت را انجام دادی، سنتهای اللهی را تو اقامه كردی، آشوبها و فتنه ها و فسادها را ریشه كن ساختی، تا اسلام بپا ساخت و ایمان رونق گرفت، درود بر تو و بهترین سلام من بر تو باد!

یا امیرالمؤمنین، تو امت را پشتیبان بودی و چراغ راهنمای راه حق بودی، فضایل و مناقبی كه در تو جمع گردیده بود در كس دیگر دیده نشد، تو نخستین كسی بودی كه دعوت پیامبر را لبیك گفتی و در راه اسلام گام برداشتی و از جان خود گذشتی، تو نخستین كسی بودی كه به یاری پیغمبر اسلام شتافتی، و تو كسی بودی كه با جانت از جان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دفاع كردی، تو تنها كسی بودی كه در خطرناكترین جنگها جانبازی كردی، خدا به وسیله ی تو با شمشیرت «ذوالفقار» گردنكشان را سركوب كرد، و به وسیله ی تو، دژ مشركان و قلعه های كفر و برج و باروی دشمنان حق، ویران گردید.

یا امیرالمؤمنین علیه السلام، خوشا به حال تو! تو نزدیكترین كس بر رسول خدا بودی



[ صفحه 51]



و دانشمندترین یار حضرتش بودی، خدا مقام بلند و منزلتی ارجمند به تو عنایت كرد و تو برترین مسلمانها بودی، یقینت از همه ی یقینها برتر، ایمانت از همه ی ایمانها بالاتر، دلیریت از همه ی دلیریها بیشتر، جانبازیت در راه خدا از همه جلوتر و رسیدنت به خیر و سعادت، از همه افزونتر بود، خدا پس از تو ما را از پاداش دوستی تو محروم نگرداند و بعد از تو ذلتی نصیبمان نشود!

به خدا سوگند، حیات تو كلید هر خیر و قفل هر شری بود و مرگ تو كلید شر و سد دربهای رحمت می باشد، اگر مردم ترا اطاعت می كردند نعمتها از بالا و پایین، بدانها روی می آورد، ولی چنین نكردند!

سپس صعصعه، ناله ای جگر خراش از دل برآورد و گریستن آغاز كرد و همگان گریستند و سپس به فرزندان علی علیه السلام روی كرده و تسلیت گفت...

علی علیه السلام در روزهای آخر عمر، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دید و از مردم شكایت كرد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: در حق این مردم نفرین كن! علی علیه السلام گفت: بار خدایا، مرا از این مردم بگیر و بدتر از من را بدانها بده...

گمان ندارم در تاریخ بشر، بدتر از این نفرین در حق كسی شده باشد! البته بشری كه شایستگی نعمتی را نداشته باشد از او گرفته خواهد شد، زیرا نعمتی كه رسیده است انسان بایستی در محافظت و نگهداریش بكوشد وگرنه روزگار گلچین است، و علی علیه السلام گل سعادت بشر را چید و برد، آن هم با دست خود بشر، وای به حال بشری كه خودش با دست خود، خوشبختی و سعادتش را نابود سازد!

در شهادت علی علیه السلام از نظر قضایی و حقوق جنایی، چند نكته جلب توجه می كند:

1. قصد جنایت، حكم جنایت را ندارد.

علی علیه السلام از قصد ابن ملجم آگاه بود و كسان دیگر نیز آگاه بودند و او را می شناختند، ولی حضرتش قبل از ارتكاب جنایت او را جانی نشمرد، زندانی نساخت، نفی بلد نكرد، مأموری برای او قرار نداد و او را آزاد گمارد.

2. از نظر قصاص، حكم اعدام برای ابن ملجم صادر نكرد.

فرمود: اگر من مردم، شما تنها یك ضربت به او بزنید، خواه زنده بماند، خواه



[ صفحه 52]



بمیرد، چون او یك ضربت به من زده است، نفرمود: چون مرا كشته است او را بكشید!

3. اشعث بن قیس، كه در توطئه شریك بود، پس از شهادت علی علیه السلام مورد تعرض قرار نگرفت.

اشعث در شب نوزدهم رمضان همراه ابن ملجم در مسجد بود. سحرگاه، ابن ملجم را بیدار كرد و گفت برخیز، وقت كار است!

حجر بن عدی كه در مسجد مشغول عبادت بود، از سخن اشعث به قصد او پی برد، و بدو گفت: گمان كردی می توانی چنین كاری بكنی؟!

سپس بزودی از مسجد بیرون شد كه علی علیه السلام را از ساعت توطئه آگاه كند، وقتی به در خانه رسید دید حضرت از خانه بیرون آمده و از راه دیگر به مسجد رفته است. وقتی كه به مسجد برگشت، كار از كار گذشته بود!

4. پس از شهادت علی بن ابی طالب علیه السلام ابن ملجم را، برای قصاص به حضور امام حسن مجتبی علیه السلام آوردند. قاتل از آن حضرت تقاضا كرد مرا بفرستید برای كشتن معاویه، دشمن شماره یك شما، اگر او را كشتم و كشته شدم مقصود حاصل است و اگر زنده ماندم برمی گردم، شما آن وقت قصاص كنید...

امام حسن مجتبی علیه السلام نپذیرفت، و تقاضای او را رد كرد، و از تروریست پروری ابا كرد.... [1] .

علی، سر خدا



بر معرفت علی كسی را ره نیست

هر كور دلی، محرم این درگه نیست



سر بسته بگویمت علی سر خداست

از سر خدا، بجز خدا، آگه نیست




[1] اقتباس از: راه علي عليه السلام، آيةالله سيد رضا صدر (متوفي 26 ج 1 سال 1415 ق).